در حالی که برخی از انواع هوش عموماً شناخته شدهتر و حتی گاهی اوقات ارزش بیشتری دارند، واقعیت این است که هیچ نوع هوشی بهتر از دیگری نیست.
در عوض مهم است که بدانید چه نوع هوشی دارید.
این امر میتواند به شما کمک کند تا استعدادها و مزایای ذاتی خود را به حداکثر برسانید.
در این مقاله به بررسی موارد زیر خواهیم پرداخت:
- هوش چیست؟
- علل اهمیت هوش چیست؟
- انواع هوش
- آیا همه انواع هوش معتبر هستند؟
- چگونه از انواع هوش در محیط کار استفاده کنیم؟
1# هوش چیست؟
هوش انسانی، کیفیت ذهنی است که شامل موارد زیر خواهد بود:
- تواناییهای یادگیری از تجربه
- سازگاری با موقعیتهای جدید
- درک و مدیریت مفاهیم انتزاعی
- و استفاده از دانش برای دستکاری
بسیاری از هیجانات محققان در زمینه هوش از تلاش آنها برای تعیین دقیق این که هوش چیست، ناشی میشود.
محققین مختلف در تعاریف خود بر جنبههای مختلف هوش تاکید کردهاند.
سازگاری با محیط، کلید درک این موضوع که هوش چیست و چه کاری انجام میدهد، خواهد بود.
چنین سازگاری ممکن است در شرایط مختلفی رخ دهد.
در بیشتر موارد، سازگاری شامل ایجاد تغییر در خود به منظور مقابله مؤثرتر با محیط است؛ اما همچنین میتواند به معنای تغییر محیط یا یافتن محیط کاملاً جدید باشد.
انطباق مؤثر بر تعدادی از فرآیندهای شناختی مانند موارد زیر استوار است:
- ادراک
- یادگیری
- حافظه
- استدلال
- حل مسئله
بنابراین، تأکید اصلی در تعریف هوش این است که به خودی خود یک فرآیند شناختی یا ذهنی نیست؛ بلکه ترکیبی انتخابی از این فرآیندها است که هدفمند به سمت سازگاری مؤثر در حرکت است.
بنابراین، پزشکی که در مورد یک بیماری جدید میآموزد، با درک مطالب مربوط به بیماری در ادبیات پزشکی، یادآوری جنبههای حیاتی مورد نیاز برای درمان بیمار و سپس با استفاده از دلیل برای حل مشکل با به کارگیری اطلاعات در مورد نیازهای بیمار، با آن سازگار میشود.
در مجموع، هوش نه به عنوان یک توانایی واحد؛ بلکه به عنوان ترکیبی مؤثر از بسیاری از تواناییها در نظر گرفته شده است.
با این حال، این امر همیشه برای محققین این موضوع آشکار نبوده است.
در واقع، بیشتر تاریخ این رشته حول بحثهایی در مورد ماهیت و تواناییهایی است که هوش را تشکیل میدهند.
1-1# معیارهای شناسایی هوش چیست؟
معیارهای شناسایی هوش به صورت زیر است:
- جداسازی بالقوه توسط آسیب مغزی
- وجود افراد احمق، اعجوبهها و دیگر افراد استثنایی
- عملیات اصلی یا مجموعه ای از عملیات قابل شناسایی
- تاریخچه تکاملی متمایز، همراه با مجموعهای قابل تعریف از اجراهای تخصصی وضعیت نهایی
- تاریخ تکاملی و باورپذیری تکاملی
- پشتیبانی از وظایف روانشناختی تجربی
- پشتیبانی از یافتههای روان سنجی
- حساسیت به رمزگذاری در یک سیستم نمادی
2# علل اهمیت هوش چیست؟
علل اهمیت هوش به صورت زیر هستند:
- حل مسئله: افراد باهوش اغلب برای حل مسائل پیچیده، نوآوری و ایجاد راه حلهایی که به نفع جامعه است، مجهزتر هستند.
این ظرفیت در زمینههایی مانند علم، فناوری و پزشکی بسیار مهم است. - رشد اقتصادی: سطوح بالاتر هوش میتواند با افزایش بهره وری و توسعه اقتصادی مرتبط باشد.
جوامعی که آموزش و هوش را تقویت کرده، موفقیت اقتصادی بیشتری را تجربه میکنند. - سازگاری: افراد باهوش، معمولا سازگارتر هستند و میتوانند مهارتهای جدید را به سرعت بیاموزند و در محیط های در حال تغییر حرکت کنند که این امر در دنیایی که به سرعت در حال تحول است، ضروری خواهد بود.
- مدیریت و تصمیم گیری: هوش اغلب با تواناییهای مدیریتی مؤثر و تصمیم گیری همراه است.
مدیرانی که میتوانند موقعیتها را به صورت انتقادی تجزیه و تحلیل کرده و نتایج را پیش بینی کنند، احتمالاً جوامع خود را با موفقیت هدایت میکنند. - موقعیت فرهنگی و اجتماعی: هوش اغلب با موقعیت اجتماعی مرتبط است.
در بسیاری از فرهنگها، تلقی شدن به عنوان باهوش میتواند منجر به احترام، نفوذ و فرصتهای بیشتر در شبکههای اجتماعی و حرفهای شود. - آموزش و دانش: جوامعی که برای هوش ارزش قائل هستند، آموزش را در اولویت قرار میدهند و فرهنگ یادگیری و کسب دانش را تقویت میکنند که میتواند رفاه کلی جامعه را افزایش دهد.
- نوآوری و پیشرفت: افراد باهوش نوآوری را هدایت میکنند که منجر به پیشرفت در فناوری، هنر و فرهنگ میشود.
این پیشرفت، اغلب مورد تجلیل قرار میگیرد و به عنوان نشانه ای از یک جامعه پر رونق دیده میشود. - استدلال اخلاقی: هوش میتواند توانایی افراد را برای مشارکت در استدلال اخلاقی افزایش دهد و به جوامع کمک کند، مسائل اجتماعی پیچیده را هدایت کنند.
3# انواع هوش
کلمه هوش اغلب تصاویری از ریاضیات و علوم یا تستهای IQ و همچنین تصویری از الگوریتمهای پیچیده را تداعی میکند.
افرادی که تصور میشود از هوش بالایی برخوردار هستند، ارزشمند بوده و اغلب آنها را بالاتر از بقیه در نظر میگیرند.
در ادامه این بخش از مقاله هوش چیست به بررسی انواع هوش خواهیم پرداخت.
1-3# هوش طبیعت گرایانه
آیا توجه کردهاید که چگونه برخی افراد میتوانند، هر چیزی را رشد دهند؟
برخی دیگر به راحتی با حیوانات ارتباط برقرار میکنند و برخی کاملاً در طبیعت احساس میکنند که در خانه هستند.
هوش طبیعت گرایانه افرادی را توصیف میکند که به دنیای طبیعی حساس هستند.
آنها از بیرون بودن، پرورش و کاوش در محیط لذت میبرند.
افراد با هوش طبیعی بالا نسبت به تغییرات ظریف در طبیعت و محیط اطراف خود حساس هستند.
توانایی درک تفاوتهای ظریف در طبیعت، از جمله تمایز بین گیاهان، حیوانات و دیگر عناصر طبیعت و زندگی را دارند.
از افراد برجسته با هوش طبیعت گرایانه میتوان به چارلز داروین و جین گودال اشاره کرد.
انتخاب شغلی بالقوه در هوش طبیعت گرایانه عبارت است از:
- زمین شناس
- کشاورز
- گیاه شناس
- زیست شناس
- محافظه کار
- گل فروشی
2-3# هوش موسیقایی چیست؟
همه افراد هوش طبیعت گرایانه و علاقه زیادی به فضای باز ندارند.
در عوض، برخی افراد به صورت طبیعی به سمت موسیقی کشیده میشوند.
افراد دارای هوش موسیقایی عموماً نسبت به صدا حساستر هستند و اغلب صداهایی را دریافت میکنند که دیگران معمولا از آن آگاه نیستند.
آنها حس ریتم عالی و توانایی تشخیص لحن و زیر و بم را دارند.
اغلب آنها ساز مینوازند یا به عنوان یک حرفه، درگیر موسیقی هستند.
حساسیت به ریتم، ملودی و تن صدا که ممکن است، مستلزم توانایی آواز خواندن یا نواختن آلات موسیقی باشد.
از افراد مشهور دارای هوش موسیقی میتوان به بتهوون، جیمی هندریکس و آرتا فرانکلین اشاره کرد.
انتخاب شغلی بالقوه در رابطه با هوش موسیقیایی به صورت زیر خواهد بود:
- خواننده
- رهبر ارکستر موسیقی
- دی جی
- معلم موسیقی
- ترانه سرا
3-3# هوش منطقی – ریاضی
از بین همه انواع هوش، هوش منطقی – ریاضی شبیه ترین موردی است که ما معمولاً با هوش عمومی مرتبط میکنیم.
افراد با این نوع هوش در ریاضیات و کار با اعداد عالی هستند. آنها میتوانند الگوها را به راحتی تشخیص داده و فرآیندها را به شیوه ای منطقی انجام دهند.
آنها مهارتهای استدلالی بسیار خوبی داشته و اغلب میتوانند خود را از مشکلات دور کنند.
افرادی که دارای هوش منطقی – ریاضی بالایی هستند، اغلب به سمت بازیهایی که شامل استراتژی و حل پازل میشوند، کشیده میشوند.
این افراد، توانایی تجزیه و تحلیل منطقی مسائل، انجام عملیات ریاضی و بررسی علمی مسائل را دارند.
افراد دارای این نوع هوش، مانند آلبرت انیشتین و بیل گیتس، در ایجاد معادلات، برهانها و حل مسائل انتزاعی مهارت دارند.
انتخابهای شغلی بالقوه برای این نوع از هوش عبارت اند از:
- برنامه نویس کامپیوتر
- ریاضی دان
- اقتصاددان
- حسابدار
- دانشمند
- مهندس
4-3# هوش وجودی
در حالی که بسیاری از ما از انجام روز به روز زندگی خود راضی هستیم، افراد با سطوح بالای هوش وجودی اغلب عمیق تر فکر کرده و در مورد اتفاقات روزانه سؤالاتی مشابه این موارد میپرسند که چرا ما اینجا هستیم؟
هدف از همه این اتفاقات و مواردی که در جان هستی وجود دارد، چیست؟
آنها اغلب متفکرانی عمیقاً فلسفی بوده و این ظرفیت را دارند که به دنبال پاسخ برای سؤالاتی بزرگتر از خودشان باشند.
هوش وجودی را اغلب هوش معنوی یا اخلاقی نیز مینامند.
5-3# هوش بین فردی چیست؟
آیا توانایی طبیعی برای برقراری ارتباط خوب با دیگران دارید؟
آیا در خواندن افراد و موقعیتهای اجتماعی خوب هستید؟
اگر این گونه باشد، به احتمال زیاد شما از هوش بین فردی بالایی برخوردار هستید.
افراد دارای این نوع هوش اغلب در خواندن نشانههای کلامی و غیرکلامی و همچنین تعیین خلق و خو خوب هستند و به راحتی با دیگران همدلی میکنند.
این دسته از افراد، توانایی تعامل مؤثر با دیگران دارند:
- حساسیت به حالات
- احساسات
- خلق و خوی
- و انگیزههای دیگران
در اصل، توانایی درک و ارتباط با اطرافیان را دارند.
انتخاب شغلی بالقوه برای این افراد شامل موارد زیر است:
- مدیر تیم
- مذاکره کننده
- سیاست مدار
- نشریه
- فروشنده
- روانشناس
6-3# هوش زبانی
هوش زبانی نوعی هوش است که بیشتر بین انسانها مشترک است.
این هوش شامل توانایی ما برای تفکر در کلمات و استفاده از این کلمات برای درک خود است.
افراد با هوش زبانی بالا در بیان احساسات و افکار خود در قالب کلمات بسیار خوب هستند تا دیگران را درک کنند.
این نوع هوش شامل حساسیت به موارد زیر است:
- معنای کلمات
- نظم بین کلمات
- صدا
- ریتم
- انحراف
- اندازه گیری کلمات
کسانی که در این دسته امتیاز بالایی دارند، معمولاً در نوشتن داستان، به خاطر سپردن اطلاعات و خواندن مهارت دارند.
انتخاب شغلی بالقوه برای این دسته شامل موارد زیر است:
- شاعر
- رمان نویس
- روزنامه نگار
- ویرایشگر
- وکیل
- استاد زبان انگلیسی
7-3# هوش جسمانی – حرکتی
افرادی که دارای هوش جسمانی – حرکتی بالایی هستند، حس زمان بندی و هماهنگی ذهن و بدن عالی داشته و همچنین مهارتهای حرکتی ظریف و درشت دارند.
آنها میتوانند از بدن خود برای انتقال احساسات و ایدهها استفاده کرده و در نتیجه اغلب نقشهایی در رقص، ورزش یا پزشکی بر عهده میگیرند.
آنها از بدن خود برای حل مشکلات و خلق موارد معنادار استفاده میکنند.
این افراد دارای توانایی استفاده از بدن خود به گونهای هستند که نشان دهنده توانایی بدنی و ورزشی آنها باشد.
اگر این مهارت را دارید، میتوانید ورزشکاری باشید که بدون زحمت میدود و توپ را پاس میدهد یا رقصندهای باشید که بدون عیب و نقص یک روال پیچیده را اجرا میکند.
انتخاب شغل بالقوه برای این افراد شامل موارد زیر است:
- رقصنده
- فیزیوتراپیست
- ورزشکار
- مکانیک
- سازنده
- بازیگر
8-3# هوش درون فردی چیست؟
آیا افکار، احساسات و عواطف خود را درک میکنید و میتوانید از این درک در زندگی روزمره خود استفاده کنید؟
اگر اینگونه است، احتمالاً هوش درون فردی بالایی دارید. هوش درون فردی به درک خود و شرایط انسانی به عنوان یک کل اشاره دارد.
آنها به عنوان افراد باهوش شناخته میشوند و با وجود درک عمیق تر از احساسات خود، اغلب بسیار خجالتی هستند.
این افراد دارای حساسیت نسبت به احساسات، اهداف و اضطرابهای خود و توانایی برنامه ریزی و عمل در پرتو ویژگیهای خود هستند.
هوش درون فردی مختص مشاغل خاصی نیست؛ بلکه هدفی است برای هر فرد در یک جامعه پیچیده مدرن که در آن فرد باید تصمیمات مهمی برای خود بگیرد.
انتخاب شغلی بالقوه در این نوع هوش شامل موارد زیر هستند:
- درمانگر
- مشاور
- روانشناس
- کارآفرین
- فیلسوف
- نظریه پرداز
- رهبران معنوی
- نویسنده
9-3# هوش فضایی
هوش فضایی به عنوان توانایی در نظر گرفتن موارد مختلف در سه بعد تعریف میشود.
افراد با هوش مکانی بالا عموماً بسیار خلاق بوده و معمولاً دارای تخیل زنده، توانایی هنری بالا و استدلال فضایی عالی هستند.
این افراد میتوانند در مشاغلی مانند معماری، طراحی و نقشه خوانی موفق باشند.
این افراد دارای توانایی تفکر انتزاعی و چند بعدی هستند.
امتیاز پنج برای این دسته از افراد به این معنا است که شما ظرفیت زیادی برای استدلال فضایی و مفهوم سازی دارید.
این هوش از جمله مواردی است که برای رشتههایی مانند موارد زیر لازم است:
- معماری
- طراحی گرافیک
- عکاسی
- طراحی داخلی
- و هوانوردی
انتخاب شغلی بالقوه برای این نوع هوش عبارت اند از:
- خلبان
- طراح مد
- معمار
- جراح
- هنرمند
- مهندس
10-3# هوش هیجانی
هوش هیجانی را میتوان ترکیبی از هوش بین فردی و درون فردی دانست که به توانایی شناخت و مدیریت احساسات خود و دیگران اشاره دارد.
این اصل روانشناس که توسط روانشناسان پیتر سالوی و جان مایر پیشنهاد شده، از پنج ظرفیت اساسی تشکیل شده که شامل موارد زیر است:
- خودآگاهی عاطفی
- خودکنترلی عاطفی
- خودانگیختگی
- همدلی
- مهارتهای اجتماعی
بنابراین، افراد باهوش عاطفی از روحیات خود و عواطف و احساسات اطرافیان خود آگاه بوده و میتوانند قاطعانه آنها را مدیریت کنند.
این افراد دارای هوش عاطفی و همدلی بالایی هستند؛ اما اجازه نمیدهند که احساسات بر آنها غلبه کند؛ بلکه منابع روانی برای هدایت صحیح آنها را دارند.
11-3# هوش خلاق
هوش خلاق حاصل ترکیب عقل و تخیل برای خلق یک ایده یا محصول بدیع است.
در واقع، اگرچه هوش شامل حل مسائل میشود؛ اما همیشه به راه حلهای اصلی منجر نمیشود.
از سوی دیگر، افراد با هوش خلاق، خارج از چارچوب فکر کرده و اغلب راه حلهای جدیدی ارائه میکنند.
این نوع هوش به معنای توانایی یک قدم جلوتر رفتن و تصور احتمالات متعددی است که هنوز محقق نشدهاند.
این افراد با تفکر باز و منعطف هستند که میتوانند موارد مختلف را از دیدگاههای مختلف ببینند تا بتوانند پاسخهای غیرعادی یا بدیعی بیابند.
12-3# هوش مشارکتی
در محیط سازمانی و رسانههای اجتماعی، نوع جدیدی از هوش پدید آمده است که به توانایی کار تیمی برای دستیابی به یک هدف مشترک اشاره دارد.
هوش مشارکتی مستلزم یک بحث منظم است که به گروهی از افراد اجازه میدهد تا دانش مشترک بهتری ایجاد کرده و تصمیم گیری کنند، با امکانات بیشتری برای غلبه بر چالشها و مشکلات ناشی از فعالیتهای مختلف انسانی در یک محیط پیچیده و در حال تغییر به کار و زندگی خود ادامه دهند.
هوش مشارکتی یک نوع بسیار ویژه از هوش است؛ زیرا به معنای توانایی کار با دیگران، به اشتراک گذاشتن دانش و روشهای انجام کارها برای رسیدن به یک هدف مشترک است.
در واقع، این نوع یک هوش از ماهیت بسیار عملی است؛ زیرا بیشتر معطوف به عمل است.
این افراد راحت با دیگران کار کرده و در این شرایط مشارکتی نهایت تلاش خود را میکنند.
4# آیا همه این انواع هوش معتبر هستند؟
نظریه هوشهای چندگانه به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. بسیاری از روانشناسان معتقدند که این موارد، استعداد هستند، نه هوش به معنای دقیق کلمه.
با این حال، بدون شک این پیشنهاد متهورانهای است که با مفاهیم کلاسیک هوش متفاوت است؛ زیرا به مهارتهایی که به صورت سنتی به عنوان مظاهر هوش شناخته شدهاند و معمولاً در زمینههای آکادمیک پاداش میگیرند، محدود نمیشود.
این ایده که انواع مختلف هوش وجود دارد، به سایر استعدادها، تواناییها و ظرفیتها که محدود به هوش منطقی – ریاضی و زبانی نمیشود، جایگاهی برابر میبخشد.
بنابراین، این ایده که انواع مختلفی از هوش وجود دارد، با اهمیت دادن یا حداقل تمرکز به مهارتهایی که توسط سیستم مکتبی سنتی ارزش کمتری دارد، یک انقلاب را در کل جامعه پیش فرض میگیرد.
5# چگونه از انواع هوش در محیط کار استفاده کنیم؟
در این بخش از مقاله هوش چیست به بررسی این موارد خواهیم پرداخت که چگونه میتوانید کار تیمی، مدیریت و فرهنگ کلی سازمانی را به صورت قابل توجهی افزایش دهید.
1-5# شناسایی نقاط قوت هوش تیم خود
با ارزیابی انواع هوش موجود در هر یک از اعضای تیم شروع کنید.
اگر کارمند شما دوست دارد وقت خود را در طبیعت بگذراند، میتوانید اجازه دهید کارهای بیشتری در خارج از دفتر کار انجام دهد یا شاید یکی از اعضای تیم بیشتر از نوع بصری باشد که از تخته سفید و نمودار لذت میبرد.
از نقاط قوت آنها استفاده کنید.
2-5# تطبیق استراتژیهای ارتباطی
ترجیحات ارتباطی میتواند، بسیار متفاوت باشد.
به عنوان مثال، از وسایل کمک بصری و استدلال فضایی برای افراد دارای هوش فضایی استفاده کنید، در بحثهای تیمی و پروژههای مشترک برای افراد دارای هوش بین فردی استفاده کرده و مطالب نوشتاری ارائه دهید یا برای کسانی که هوش زبانی دارند در داستان سرایی کمک بگیرید.
این امر تضمین میکند که پیامها به مؤثرترین روش منتقل و درک میشوند و وضوح و همکاری را تا حد زیادی افزایش میدهند.
3-5# تنوع رویکردهای حل مسئله
اعضای تیم را تشویق کنید تا به چالشها و پروژهها با استفاده از انواع هوش غالب خود نزدیک شوند.
جلسات طوفان فکری را که در آن دیدگاههای مختلف ارزش گذاری میشوند، تسهیل کرده و امکان استفاده از تکنیکهای مختلف حل مسئله را فراهم کنید.
این امر نه تنها فرهنگ نوآوری را تقویت میکند؛ بلکه کاربرد عملی هوشهای چندگانه را در دستیابی به راه حلهای خلاقانه نشان میدهد.
4-5# ارتقای تنوع مدیریتی
برنامههای مدیریتی را توسعه دهید که انواع مختلف هوش را بشناسد و پرورش دهد.
به عنوان مثال، افرادی که دارای هوش بین فردی بالا هستند، ممکن است در مدیریت افراد برتر باشند، در حالی که افراد دارای هوش درون فردی ممکن است در نقشهای برنامه ریزی استراتژیک پیشرفت کنند.
با ارتقای مدیرانی که طیفی از هوشها را نمایندگی میکنند، سازمانها میتوانند از تنوع سبکهای مدیریتی که نیازهای نیروی کار متنوع آنها را برآورده میکند، بهره مند شوند.
نظرتون درباره این مقاله چیه؟
ما رو راهنمایی کنید تا اون رو کامل تر کنیم و نواقصش رو رفع کنیم.
توی بخش دیدگاه ها منتظر پیشنهادهای فوق العاده شما هستیم.