پشت هر محصول نوآورانه یک استراتژی دقیق و الهام گرفته شده است که محصول و نحوه ارائه آن به بازار را تعریف میکند.
استراتژی محصول، طرحی فراگیر است که هدف کسبوکار شما را برای دستیابی به یک محصول یا ویژگی توضیح میدهد.
این استراتژی شامل نحوه برنامهریزی شما برای ایجاد محصول، تأثیر آن بر خریداران و چگونگی کمک به دستیابی به اهداف تجاری شما میشود.
در چشمانداز تجاری پرشتاب و رقابتی، داشتن یک استراتژی محصول محکم برای موفقیت و کسب مزیت رقابتی بسیار مهم است.
یک استراتژی بهخوبی طراحی شده، اهداف سازمان را با نیازهای مشتری و روندهای بازار همسو میکند و تضمین مینماید که محصول انتظارات کاربر را برآورده میکند و به اهداف تجاری دست مییابد.
در این مقاله، ما به عناصر کلیدی یک استراتژی محصول میپردازیم و بینش عملی را برای توسعه و اجرای یک استراتژی در اختیار شما قرار میدهیم.
1# استراتژی محصول چیست؟
استراتژی محصول به یک برنامه سطح بالا اشاره میکند که نشان میدهد چگونه یک محصول به اهداف خود دست مییابد و نیازهای مشتریان هدف خود را برآورده میکند.
این استراتژی شامل تصمیمات، اقدامات و رویکردهای اتخاذشده برای قرار دادن محصول در بازار، متمایز کردن آن از رقبا و ایجاد ارزش بلندمدت هم برای کسبوکار و هم برای مشتریانش است.
یک استراتژی محصول که به خوبی تعریف شده باشد، به عنوان یک چارچوب راهنما عمل میکند که توسعه، بازاریابی و اهداف تجاری محصول را همسو میکند و با روشن کردن هدف محصول، بازار هدف، ارزش پیشنهادی و تمایزات کلیدی برای مدیران محصول و سایر ذینفعان را فراهم میکند.
استراتژی محصول پویایی بازار، بینش مشتری، تجزیه و تحلیل رقابتی و قابلیتهای داخلی را در نظر میگیرد تا بهترین رویکرد برای دستیابی به موفقیت را تعیین کند و
اغلب در مراحل اولیه چندین بار تکرار میشود؛ زیرا در این حالت، بازخورد محصول بیشتری دریافت میکنید و تناسب محصول با بازار را آزمایش میکنید.
این فرایند باید به اندازه کافی انعطافپذیر باشد تا نیازهای متغیر کاربر و شرایط بازار را برآورده کند؛ اما پس از تنظیم، استراتژی باید به عنوان یک نقطه تماس باثبات عمل کند که با چشمانداز اصلی شرکت هماهنگ باشد.
در حالی که استراتژی محصول فقط در پاسخ به تغییرات عمده تغییر میکند، نقشه راه محصول میتواند در صورت نیاز تغییر کند.
2# مؤلفههای کلیدی یک استراتژی محصول چیست؟
مدیران اجرایی و رهبران محصول معمولاً برای تعریف چشمانداز محصول و تعیین اینکه محصول شما چگونه به یک بخش مشتری خاص خدمت میکند، همکاری میکنند.
مرحله تنظیم یک استراتژی محصول اغلب شامل تجزیهوتحلیل رقابتی، بررسی مدلهای مختلف کسبوکار و ایجاد موقعیت محصول میشود.
این مرحله باید قبل از شروع هر کاری در خصوص نقشه راه دقیق محصول اتفاق بیفتد.
بخشهای متنوع طرز فکری را که یک مدیر محصول باید در هنگام توسعه استراتژی برای آن محصول داشته باشد، همراه با بهترین شیوهها، ابزارها و تاکتیکهایی که میتوانید در طول فرایند استفاده کنید، نشان میدهد.
1-2# بنیاد: آنچه میخواهید به آن برسید.
شما به دنبال درک زمینه بازاری هستید که در آن فعالیت میکنید، میتوانید تعریف کنید که چرا پیشنهاد شما برتر است و میتوانید فرصتهای رشد را شناسایی کنید.
این فرآیند نمودهای زیر را دارد:
- چشمانداز: نشاندهنده ماهیت اصلی محصول شما است و چیزی است که آن را منحصربهفرد میکند.
این باید چیزی باشد که همه در شرکت عمیقاً آن را درک کنند. - مدلهای کسبوکار: مدلها زمانی مفید هستند که محصول جدیدی را عرضه میکنید یا میخواهید استراتژی خود را با تغییر بازار تغییر دهید.
انواع مختلفی از مدلهای کسبوکار وجود دارند – از جمله بوم ناب، نیروهای 5 پورتر و ماتریس بازاریابی 10Ps. - موقعیتیابی: در این قسمت، مشخص کنید که محصول شما در بازار کجا قرار میگیرد و چه مزایای منحصربهفردی ارائه میدهد.
موقعیتیابی قوی، از استراتژی بازاریابی، داستانسرایی برند و تمام محتوایی که برای مشتریان ایجاد شده است، پشتیبانی میکند.
2-2# بازار: به چه کسی خدمت خواهید کرد؟
شما کنجکاو هستید که مشتریانتان چه کسانی هستند.
این قسمت موارد زیر را در بر میگیرد:
- شخصیتها: ایجاد پرسونای کاربر یکی از راههای توسعه همدلی با مشتریان است.
شما باید علایق آنها، آرزوهای حرفهای، چالشها و موارد دیگر را مستند کنید. - تجزیهوتحلیل رقابتی: درک کنید که پیشنهاد شما در مقایسه با سایر راهحلهای موجود در بازار کجا برتر است و در آن کوتاه میآید.
انجام این نوع تحقیقات، بینشهایی را در مورد اینکه در چه موقعیتی در بازار گسترده قرار میگیرید و این که چه فرصتهایی ممکن است برای مشتریان و کسبوکار شما ارزشمندتر باشد را ارائه میدهد.
3-2# الزامات: آنچه را که انجام خواهید داد.
شما اهداف محدود و مشخصی را تعیین میکنید و ابتکاراتی را شناسایی میکنید که به شما در دستیابی به استراتژی کمک میکند.
- اهداف: اینها معیارهایی هستند که میخواهید در سهماه، سال یا 18 ماه آینده به آنها برسید.
یک تمرین مفید برای شناسایی تاثیرگذارترین اهداف، ترسیم پتانسیلها بر روی نمودار بر اساس سرمایه گذاری موردنیاز (از تیم شما) و تأثیر آن (برای مشتریان شما) است. - ابتکارات: تلاشهای سطح بالا یا موضوعات بزرگ کاری که باید برای رسیدن به اهداف خود اجرا شوند را ابتکارات یاد میکنند.
این ابتکارات استراتژیک اهداف شما را به هر چیزی که در نقشه راه محصول شما برنامهریزی شده است، مرتبط میکند.
تعریف اهداف و ابتکارات معمولاً در پایان تعیین استراتژی محصول انجام میشود.
با تمام اطلاعاتی که در طول این فرایند جمعآوری و بررسی کردهاید، انتخاب اهداف و ابتکارات بسیاری میتواند وسوسهانگیز باشد.
محصولی که به همه خدمات میدهد در واقع به هیچکس خدمت نمیکند.
بسیاری از الزامات استراتژیک تیم را گیج میکند و منجر به تصمیمگیری نادرست میشود؛ بنابراین هنگام انتخاب اهداف و ابتکارات باید زیرک باشید.
اهداف کمتر و خاص، انتخاب ویژگیهایی را که تأثیر واقعی خواهند داشت، آسانتر میکند.
3# انواع استراتژیهای محصول
به طور کلی برای استراتژی محصول میتوان انواع زیر را متصور شد:
- استراتژی هزینه (ایجاد بهترین محصول با کمترین هزینه ممکن): این استراتژی در صنایعی که مشتریان در مورد خریدشان فکر نمیکنند، مانند محصولات پاککننده خانگی یا مسواک، بهخوبی کار میکند.
- استراتژی تمایز (ایجاد یک محصول با ویژگی منحصربهفرد و برجسته): این میتواند شامل ویژگیهایی باشد که قبلاً دیده نشدهاند یا ایجاد یک محصول با نام تجاری عجیب و غریب باشد.
- استراتژی تمرکز (ایجاد محصولی که یک شخصیت خریدار خاص را هدف قرار میدهد): این به این معنی است که تمام انرژی خود را روی مجموعه کوچکی از افراد متمرکز کنید.
شما در نهایت محصولات بسیار شخصیسازیشدهای ایجاد میکنید که وفاداری قابلتوجهی به برند به دست میآورند. - استراتژی کیفیت (ایجاد یک محصول تنها با استفاده از مواد با کیفیت بالا): این استراتژی به طور طبیعی مشتریانی را هدف قرار میدهد که نگرانی محدودی برای قیمت دارند و برای آنها، کیفیت یا اعتبار قیمت بالا را توجیه میکند – مانند یک کیفدستی لوکس.
- استراتژی خدمات (ایجاد محصولی که با خدمات مشتری با کیفیت بالا تکمیل شود): در این استراتژی اگرچه محصول هنوز باید نیازهای مشتری را برآورده کند؛ اما از خدمات مؤثر مشتری برای کمک به ایجاد وفاداری به برند استفاده میکند.
4# چرا استراتژی محصول مهم است؟
ایجاد یک استراتژی محصول قبل از شروع توسعه ضروری است؛ زیرا سه هدف تجاری ارزشمند را دنبال میکند.
این اهداف عبارتاند از:
1-4# استراتژی محصول برای شرکت شما شفافیت ایجاد میکند.
زمانی که شما یک استراتژی واضح و سنجیده برای سازمان خود پیشنویس کرده و با آنها ارتباط برقرار میکنید، تیم شما در موقعیت بهتری برای ارائه بهترین کار خود خواهد بود و توسعهدهندگان شما متوجه خواهند شد که چگونه بخشهایی از محصولی که روی آن کار میکنند به اهداف استراتژیک بزرگتر شرکت کمک میکنند.
توسعهدهندگان گاهی اوقات ممکن است احساس کنند در میان تمام جزئیات گرفتار شدهاند و هدف اصلی پشت کار خود را از دست میدهند.
یک استراتژی محصول موفق این مسئله را برای آنها روشن میکند.
تیمهای بازاریابی و فروش شما میتوانند مزایای محصول و پیشنهاد فروش منحصربهفرد را بیان کنند.
با این حال، بدون یک استراتژی تعریف شده در پشت یک محصول، ایجاد پیشبینی و فروش دشوار میشود.
علاوه بر این، تیم موفقیت مشتری، موارد استفاده از محصول شما را بهتر درک میکند و پشتیبانی بهتری از ناامیدی کاربران شما ارائه میدهد.
2-4# استراتژی محصول به شما کمک میکند نقشه راه محصول خود را اولویت بندی کنید.
پس از اینکه توافق سهامداران را برای پیشنهاد خود به دست آوردید، زمان آن فرامیرسد که آن استراتژی را به یک برنامه اقدام سطح بالا تبدیل کنید و سپس یک نقشه راه محصول قانعکننده ایجاد نمایید.
متأسفانه، بسیاری از تیمهای محصول مرحله تدوین استراتژی را نادیده میگیرند و مستقیماً به فهرستکردن مضامین و حماسهها در نقشه راه خود میپردازند که در این حالت و بدون استراتژی محصول برای هدایت این تصمیمات، تیم ممکن است موارد اشتباه را اولویتبندی کند و متوجه شود که از زمان و منابع محدود خود سوءاستفاده میکند.
هنگامی که با یک استراتژی شروع میکنید، تصویر واضحتری از آنچه که امیدوار هستید با محصول خود به دست آورید، خواهید داشت که آن را به یک نقشه راه محصول از نظر استراتژیکتر تبدیل میکنید.
3-4# استراتژی محصول تصمیمات تاکتیکی تیم شما را بهبود میبخشد.
هیچ سازمانی محصولی را طبق برنامه دقیقی که در نقشه راه اولیه پیشنویس شده است به بازار تحویل نمیدهد.
همه چیز در طول مسیر تغییر میکند و مدیران محصول باید آماده باشند تا برنامهها و اولویتهای خود را برای مقابله با این تغییرات تنظیم کنند.
هنگامی که شما و تیمتان یک استراتژی مشخص به عنوان نقطه مرجع دارید، میتوانید تصمیمات استراتژیک هوشمندتری در مورد تنظیم برنامههای خود بگیرید، بهخصوص اگر منابع خود را از دست بدهید یا نیاز به تغییر جدول زمانی تخمینی خود داشته باشید.
5# مزایای یک استراتژی محصول مؤثر
پیادهسازی یک استراتژی محصول مؤثر، مزایای متعددی را برای سازمانها به همراه دارد که این مزایا به شرح زیر هستند:
1-5# افزایش سهم بازار
یک استراتژی قوی محصول، تلاشهای توسعه محصول را با تقاضای بازار همسو میکند و سازمانها را قادر میسازد تا سهم بیشتری از بازار را تصاحب کنند.
سازمانها با درک نیازهای مشتری و توسعه محصولاتی که به این نیازها پاسخ میدهند، میتوانند مشتریان جدید را جذب کنند و مشتریان موجود را حفظ کنند که این موضوع، منجر به افزایش نفوذ بازار میشود.
2-5# بهبود رضایت مشتری
استراتژی محصول بر ارائه ارزش به مشتریان از طریق پرداختن به نقاط ضعف آنها و ارائه راهحل تمرکز دارد.
سازمانها با همسو کردن ویژگیهای محصول، تجربه کاربر و قیمتگذاری با انتظارات مشتری، میتوانند رضایت مشتری را افزایش دهند.
در نتیجه، مشتریان راضی بیشتر به طرفداران تبدیل میشوند که منجر به افزایش وفاداری و ارجاعات دهانبهدهان مثبت میشود.
3-5# تولید درآمد بالاتر
یک استراتژی محصول که بهخوبی اجرا شده است، با اطمینان از اینکه محصولات با تقاضای بازار مطابقت دارند و ارزش ارائه میکنند، باعث رشد درآمد میشود.
سازمانها با شناسایی فرصتهایی برای گسترش محصول، افزایش فروش یا فروش متقابل، میتوانند جریان درآمد خود را افزایش دهند و ارزش طول عمر مشتری را به حداکثر برسانند.
4-5# ارتقای شهرت برند
یک استراتژی محصول که به طور مداوم محصولات با کیفیت بالا و تجربیات استثنایی مشتری را ارائه میدهد، به ایجاد شهرت برند قوی کمک میکند.
ادراکات مثبت مشتری و بررسیهای مطلوب، تصویر برند، اعتماد و اعتبار را در بازار تقویت میکند.
5-5# سازگاری با تغییرات بازار
یک استراتژی محصول انعطافپذیر به سازمانها اجازه میدهد تا با پویاییهای متغیر بازار، پیشرفتهای تکنولوژیکی و ترجیحات مشتری سازگار شوند.
سازمانها با نظارت مستمر روندهای بازار، تجزیهوتحلیل استراتژیهای رقبا و جمعآوری بازخورد مشتریان، میتوانند تنظیمات فعالانهای را در استراتژی محصول خود انجام دهند و از ارتباط و رقابت در بازار اطمینان حاصل کنند.
6# مثالی از استراتژی محصول
شرکتی را در نظر بگیرید که نرمافزار مدیریت زمان تولید میکند.
مراحل، هنگام ایجاد استراتژی محصول خود، ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- چشمانداز بازار: بر خلاف رقبای با نرمافزارهای سختتر، ابزارهای مدیریت زمان را برای مدیران ارشد صنعت نرم افزار بهعنوان یک سرویس با ارائه یک رابط بصری و آسان برای استفاده ایجاد کنید.
- هدف محصول: حفظ نرخ نگهداری 98% در سال اول انجام شود.
- ابتکار محصول: تجربه کاربری و رابط کاربری محصول را بهبود ببخشید.
که در این مدل، چشمانداز بازار، مخاطبان هدف خود (مدیریت ارشد) را در کنار پیشنهاد رقابتی آنها توضیح میدهد.
هدف محصول دارای محدودیت زمانی مشخص و قابلاندازهگیری است.
این ابتکار هدف محصول را تکمیل میکند؛ زیرا بهاحتمال زیاد، بهبود تجربه کاربر میزان ماندگاری را افزایش میدهد.
7# چند نکته برای تعیین استراتژی
نکات زیر میتوانند به عنوان سنگ محک برای هر مدیر محصول در هنگام تنظیم استراتژی باشند:
- تحقیق خود را انجام دهید: برای انجام تجزیهوتحلیل موردنیاز برای اطلاع از استراتژی محصول خود، از کار شخصی گرفته تا ارزیابی چشمانداز بازار، زمان بگذارید.
- مخاطبان هدف خود را بشناسید: هرگز قدرت شناخت و همدلی با مشتریان خود را دستکم نگیرید و از هر فرصتی برای تعمیق آن استفاده کنید.
- از مقایسه بپرهیزید: تحقیقات رقابتی خود را انجام دهید؛ اما از وسوسههای مقایسه مستقیم محصول خود یا فرصتهای بازپرسی با آنچه دیگران ارائه میدهند، دوری کنید.
- از نقاط ضعف خود آگاه باشید: مناطقی را که شما، تیمتان و محصولتان میتوانید پیشرفت کنید را درک کنید.
- اهداف و ابتکارات خود را محدود کنید: فقط سه تا پنج هدف محصول را برای یک دوره زمانی معین انتخاب کنید تا از کاهش تلاش خود جلوگیری کنید.
- ارتباط مؤثر با ذینفعان داشته باشید: مطمئن شوید که میتوانید ارزش آنچه را که میخواهید به دست آورید.
آن را به طور خلاصه بیان کنید و برای مخاطبان مختلف ترجمه کنید. - فرهنگ نوآوری را تقویت کنید: تیم توسعه محصول گستردهتر را تشویق کنید تا از استراتژی محصول بهعنوان الهامبخش خلاقیت خود استفاده کنند.
- نقشه راه را بهروز نگه دارید: مطمئن شوید که نقشه راه شما جدیدترین کار را نشان میدهد که چگونه آن کار از استراتژی محصول پشتیبانی میکند.
- نظارت و ارزیابی مستمر را انجام دهید: از لحظهای که یک ویژگی را اولویتبندی میکنید تا نحوه عملکرد آن پس از عرضه به بازار، در مورد بررسی مواردی که شناسایی کردهاید، به عنوان پشتیبان استراتژی محصول خود کوشا باشید.
تنظیم استراتژی محصول شما فقط شروع کار است.
توسعه محصول زمانی مؤثرتر است که این استراتژی بخشی جداییناپذیر و پویا از فرایند باشد.
این همان لنزی است که از طریق آن تمام تصمیمات مشاهده میشود.
نتیجهگیری
توسعه محصول یک ماجراجویی است و مانند بیشتر ماجراها، پر از ریسک است.
زمانبندی و ابهام دو تا از بزرگترین تهدیدها هستند – که هیچکدام را نمیتوان به طور کامل کنترل کرد.
فقدان عمق در درک نیازهای مشتریان، فضای رقابتی و امکانسنجی فنی میتواند پیشرفت را متوقف کند و در برخی موارد منجر به شکست شود.
به همین دلیل است که استراتژی محصول بسیار مهم است.
استراتژی محصول به مردم در مورد اینکه برای چه چیزی و چرا کار میکنند، شفافیت میدهد و میتواند فریاد جمعی باشد که تیم را پیوند میدهد و افراد را قادر میسازد تا سریعتر تصمیمات بهتری بگیرند و ویژگیهایی را که بیشترین ارزش را ارائه میدهند، اولویتبندی کنند.
در بازارهای امروزی که بهسرعت در حال تغییر هستند، یک استراتژی قوی محصول به شما این امکان را میدهد که زیرک و بدون تغییر مسیر در برابر تغییرات واکنش نشان دهید.
نظرتون درباره این مقاله چیه؟
ما رو راهنمایی کنید تا اون رو کامل تر کنیم و نواقصش رو رفع کنیم.
توی بخش دیدگاه ها منتظر پیشنهادهای فوق العاده شما هستیم.