همانطور که کسب‌وکارها تکامل می‌یابند و رشد می‌کنند، ساختار سازمانی آن‌ها نیز باید با چالش‌ها و فرصت‌های جدید سازگار شود.

هر کسب‌وکار پر رونقی بر اساس هسته‌ای ساخته شده است که هر حرکت آن را هدایت می‌کند که با این هسته ساختار سازمانی آن کسب‌وکار اطلاق می‌شود.

ساختار سازمانی مبنایی است که نحوه عملکرد روزانه یک شرکت، نحوه تصمیم‌گیری و نحوه همکاری تیم‌ها را تعیین می‌کند.

یک ساختار سازمانی خوب که متناسب با نیازهای حال (و آینده) شما باشد، می‌تواند به معنای تفاوت بین موفقیت و شکست باشد.

به همین دلیل است که انتخاب مناسب ضروری است؛ اما درک انواع ساختار سازمانی برای متخصصان منابع انسانی که به دنبال بهینه‌سازی عملیات شرکت و ایجاد یک محیط کاری مولد هستند، بسیار مهم است.

در این مقاله، معنی و انواع ساختار سازمانی را بررسی خواهیم کرد و راهنمای کوتاهی در مورد مزایا و معایب هرکدام از انواع را ارائه خواهیم داد.

1# ساختار سازمانی چیست؟

ساختار سازمانی چیست؟

ساختار سازمانی ستون فقرات رویه‌های عملیاتی و گردش کار در هر شرکت است که جایگاه و نقش هر کارمند را در کسب‌وکار تعیین می‌کند.

یک ساختار واضح به همه اعضای تیم اجازه می‌دهد تا در فرایند کار سازمان درگیر شوند.

زمانی که کارمندان بدانند مسئولیت چه چیزی را بر عهده دارند و به چه کسی گزارش می‌دهند، به‌ احتمال زیاد مالکیت کار خود را به دست می‌گیرند.

وجود یک ساختار سازمانی مستند در محل، کارکنان را قادر می‌سازد تا کارایی را بهبود بخشند و این ساختار برای هر یک از کارکنان و واحدهای تجاری شفافیت ایجاد می‌کند.

با این وضوح، دپارتمان‌ها می‌توانند بیشتر بر این که چگونه اقدامات و اهداف آنها منجر به نتایج کسب‌وکار می‌شود، تمرکز کنند.

برای ساختن یک ساختار سازمانی، باید اندازه کسب‌وکار، چرخه عمر، اهداف و موقعیت خود را در نظر بگیرید.

جدا از در نظر گرفتن محیط فعلی که شرکت شما در آن فعالیت می‌کند، باید به این فکر کنید که می‌خواهید سازمان را در پنج سال آینده کجا ببینید که این نشانه سلامت سازمانی است.

2# عناصر اساسی طراحی ساختار سازمانی

عناصر اساسی طراحی ساختار سازمانی

انواع ساختار سازمانی بر طیفی از عناصر استوار است، از جمله:

  • تخصص کار
  • مستندات
  • زنجیره فرماندهی
  • دامنه کنترل
  • تمرکز / عدم تمرکز
  • رسمی‌سازی

1-2# تخصص کار

تخصص‌های کاری نحوه تقسیم مسئولیت‌ها بین کارکنان بر اساس شرح شغل را تعریف می‌کنند و برای تقسیم پروژه‌ها به فعالیت‌های کاری کوچک‌تر و اختصاص وظایف قابل‌ هضم به تک‌تک کارکنان استفاده می‌شود.

رایج‌ترین نتایج تخصص نادرست، راندمان پایین و فرسودگی شغلی است.

2-2# مستندات

مستندسازی عمل گروه‌بندی متخصصان بر اساس شرح شغل، مهارت‌ها، موقعیت مکانی یا سایر عواملی است که آنها را به هم مرتبط می‌کند و بزرگ‌ترین چالش در این کار، انتخاب معیارهای دپارتمان است.

برای این کار، در بسیاری از موارد، از جمله استارت‌آپ‌ها، اغلب به سمت بخش‌بندی ماتریسی می‌روند که شامل ترکیب دو نوع دپارتمان است و بهترین نتیجه را از هر دو جهان می‌گیرد.

به‌ عنوان‌ مثال، بخش عملکردی را می‌توان با بخش جغرافیایی ملحق کرد تا به مشتریان در مکان‌های مختلف خدمات بهتری ارائه دهد.

3-2# زنجیره فرماندهی

زنجیره فرماندهی نشان‌دهنده سیستمی برای ارسال دستورالعمل‌ها و گزارش‌دهی در یک سازمان است.

در حالت ایده‌آل، قدرت را توزیع می‌کند، از اشتراک دانش پشتیبانی می‌کند و مسئولیت‌پذیری کارکنان را تشویق می‌کند.

زنجیره فرماندهی سنتی تصمیم‌گیری را پیچیده‌تر می‌کند و انعطاف‌پذیری زیادی را ناممکن می‌کند.

برعکس، رویکردهای مدرن در تلاش برای افزایش استقلال کارکنان و اجتناب از مدیریت خرد هستند.

4-2# دامنه کنترل

دامنه کنترل تعداد گزارشگران مستقیمی که توسط یک سرپرست مدیریت می‌شوند را تنظیم می‌کند.

این امر به‌شدت به عناصر ساختار سازمانی بستگی دارد.

علاوه بر این، برای شناسایی دامنه مناسب کنترل، باید ظرفیت رهبران، اندازه محل کار و سطح تجربه کارکنان خود را ارزیابی کنید.

5-2# تمرکز و تمرکززدایی

تمرکز و تمرکززدایی مفاهیمی هستند که نحوه ارائه نظرات مدیران و همچنین کارکنان را در مورد اهداف و استراتژی شرکت تعریف می‌کنند.

در حالی‌ که تمرکز به رهبران کنترل نهایی بر فرایندهای تصمیم‌گیری را می‌دهد، تمرکززدایی به کارکنان اجازه می‌دهد تا بر تصمیمات تجاری تأثیر بگذارند.

6-2# رسمی سازی

رسمی‌سازی تعیین می‌کند که فرایندهای تجاری، سیاست‌ها و شرح وظایف تا چه اندازه استاندارد شده‌اند.

همچنین، ممکن است ارتباط بین کارکنان و مدیران، فرهنگ محل کار، رویه‌های عملیاتی و غیره را تنظیم کند.

3# انواع ساختار سازمانی

انواع ساختار سازمانی

هدف اصلی هر ساختار سازمانی، ساده‌کردن فرایندهای تصمیم‌گیری و ارائه تعاریف روشن برای نقش‌ها و مسئولیت‌ها است.

با این‌ حال، راه‌های زیادی برای رسیدن به آن وجود دارد.

بیایید به انواع متداول ساختار سازمانی نگاه کنیم تا به شما کمک کند تصمیم بگیرید چه چیزی برای شرکت شما و بخش‌ها و تیم‌های مختلف آن بهترین است.

1-3# ساختار عملکردی

ساختار عملکردی

یک ساختار عملکردی، کارکنان را بر اساس تخصص کاری در بخش‌های مختلف گروه‌بندی می‌کند.

هر بخش دارای یک رهبر تعیین شده است که در وظایف شغلی هر یک از کارکنان تحت نظارت آن‌ها بسیار باتجربه هستند.

این ساختار اغلب یک فرایند تصمیم‌گیری از بالا به‌ پایین (متمرکز) را اجرا می‌کند که در آن مدیران بخش به مدیریت بالاتر گزارش می‌دهند.

در حالت ایده‌آل، رهبران تیم‌های مختلف به طور منظم با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و استراتژی‌های خود را هماهنگ می‌کنند، در حالی‌ که کارکنان سطوح پایین‌تر تصوری از فرایندهایی که در خارج از بخششان انجام می‌شود، ندارند.

چالش اصلی شرکت‌های دارای ساختار عملکردی عدم هماهنگی بین بخش‌ها است.

کارمندان ممکن است با تمرکز بر وظایف خاص و شکست در تعامل با اعضای سایر بخش‌ها، زمینه شرکت بزرگ‌تر را از دست بدهند.

برای ایجاد یک ساختار سازمانی عملکردی، باید رهبرانی را آموزش دهید تا همکاری بین بخش‌ها را تقویت کنند.

این نوع از انواع ساختار سازمانی برای شرکت‌هایی که به درجه بالایی از تخصص و کارایی در هر بخش نیاز دارند، مانند شرکت‌های تولیدی مناسب است.

1) مزایای ساختار سازمانی عملکردی

  • مقیاس‌پذیر است و بهره‌وری عملیاتی را تقویت می‌کند.
  • کارکنان را تشویق می‌کند تا مهارت‌های خود را تخصصی کنند.
  • کارکنان را توانمند می‌کند تا بر نقش‌ها و مسئولیت‌های خاص خود تمرکز کنند.
  • تیم‌ها و بخش‌ها را با اهداف مشخصی که می‌توانند برای رسیدن به آنها کار کنند، توانمند می‌کند.

2) معایب ساختار سازمانی عملکردی

  • منجر به ارتباط ضعیف بین بخش‌ها می‌شود.
  • سیلو می‌سازد.
  • نقش‌ها، فرایندها و گردش‌های کاری مبهم را ایجاد می‌کند که مختص شرکت یا صنعت است.

2-3# ساختار تقسیمی

ساختار تقسیمی

در یک ساختار سازمانی تقسیمی، شرکت به واحدهای تجاری مختلف تقسیم می‌شود که کنترل کامل بودجه، منابع و استراتژی خود را دارند.

اساساً به‌عنوان یک شرکت مستقل عمل می‌کنند و هر بخش می‌تواند تیم‌های بازاریابی، فروش، محصول و فناوری اطلاعات اختصاصی خود را داشته باشد.

نمونه‌هایی از شرکت‌هایی که ساختار تقسیمی را اعمال می‌کنند، مک‌دونالد و دیزنی هستند.

این برندها می‌توانند کل سازمان را بر اساس مکان تقسیم کنند تا بتوانند استراتژی‌های خود را برای مخاطبانی که بازارهای مختلف را نمایندگی می‌کنند، تنظیم نمایند.

این گروه‌های کوچک‌تر نسبتاً مستقل هستند و عمدتاً از یک چارچوب غیرمتمرکز پیروی می‌کنند.

با این‌ حال، رهبران هر بخش احتمالاً تحت مدیریت متمرکز شرکتی عمل می‌کنند.

این بدان معنی است که فرهنگ شرکت توسط مدیریت ارشد دیکته می‌شود؛ اما تصمیمات عملیاتی می‌تواند به طور مستقل توسط هر بخش گرفته شود.

ساختار سازمانی تقسیمی را باتوجه‌به چند عامل مختلف می‌توان تقسیم کرد، از جمله:

  • ساختار سازمانی تقسیمی مبتنی بر بازار
  • ساختار سازمانی تقسیمی مبتنی بر صنعت
  • ساختار سازمانی تقسیمی مبتنی بر محصول
  • ساختار سازمانی تقسیمی مبتنی بر قلمرو

این نوع ساختار برای شرکت‌های بزرگی که در چندین بازار فعالیت می‌کنند، مانند شرکت‌های چندملیتی یا شرکت‌های بزرگ مناسب هستند؛ زیرا به هر بخش اجازه می‌دهد تا بر بازار یا خط محصول خاص خود تمرکز کند.

1) مزایای ساختار سازمانی تقسیمی

  • بازارها، بخش‌ها و محصولات فردی بهتر درک می‌شوند.
  • انعطاف‌پذیری را ترویج می‌کند.
  • پاسخ سریع‌تر به تغییرات یا نیازهایی که مبتنی بر محلی یا منطقه‌ای هستند، داده می‌شود.
  • رویکردهای مستقل منجر به آزمایش تیمی می‌شود و به سازمان‌ها اجازه می‌دهد تا استراتژی‌های متعددی را آزمایش کنند و نوآوری را هدایت کنند.

2) معایب ساختار تقسیمی

  • می‌تواند منجر به تلاش‌های تکراری مانند برنامه‌های متعددی شود که کار مشابهی را انجام می‌دهند.
  • تیم‌ها و داده‌ها با انتقال دانش ضعیف هستند.
  • مستندات ضعیف ایجاد می‌گردد.
  • ارتباط سازمانی وجود ندارد.
  • بخش‌های یک سازمان با یکدیگر رقابت می‌کنند.
  • عدم درک سلسله‌مراتب ایجاد می‌شود.

3-3# ساختار ماتریسی

ساختار ماتریسی

در یک ساختار سازمانی ماتریسی، اعضای تیم به طور هم‌زمان به چندین مدیر گزارش می‌دهند.

داشتن چندین سرپرست امکان تعامل در سطح شرکت و تحویل سریع‌تر پروژه را فراهم می‌کند.

به‌ عنوان‌ مثال، هنگام پاسخگویی به مدیران عملکردی و مدیران پروژه، کارکنان فرصتی برای جمع‌آوری تجربیات خارج از تیم خود دارند.

در حالی‌ که مدیران عملکردی می‌توانند به حل مسائل مربوط به شغل کمک کنند، مدیران پروژه می‌توانند دانش یا استعدادهایی را از بخش‌های دیگر بیاورند.

اگر به دنبال ساختار سازمانی ماتریسی هستید، باید راهی برای جلوگیری از سردرگمی اختیارات و جلوگیری از درگیری بین مدیران بیابید.

این نوع از انواع ساختار سازمانی برای سازمان‌هایی که نیاز به تعادل بین مزایای ساختار عملکردی و تقسیمی دارند، مانند شرکت‌های مبتنی بر پروژه، شرکت‌های مشاوره یا شرکت‌های درگیر در پروژه‌های پیچیده که نیاز به همکاری متقابل کارکردی دارند، مناسب است.

1) مزایای ساختار سازمانی ماتریسی

  • برای کشاندن کارکنان به پروژه‌های مهم‌تر به‌دلخواه، انعطاف‌پذیری دارند.
  • کارکنان را توانمند می‌نمایند تا مهارت‌هایی را خارج از نقش‌های از پیش تعیین‌شده‌شان ایجاد و آزمایش کنند.
  • تحویل سریع‌تر پروژه صورت می‌پذیرد.
  • دید پویاتری از سازمان ارائه می‌دهد.

2) معایب ساختار ماتریسی

  • این اغلب منجر به درگیری بین رهبران و مدیران پروژه می‌شود.
  • سردرگمی در مقام و جایگاه وجود دارد.
  • فراوانی تغییرات منجر به خستگی و مقاومت می‌شود.
این را هم ببینید
مدل تعالی سازمانی چیست؟ (بررسی 5 مدل رایج آن)

4-3# ساختار تیم محور

ساختار تیم محور

ساختار سازمانی مبتنی بر تیم، تیم‌های کوچکی را ایجاد می‌کند که بر ارائه یک محصول یا خدمات متمرکز هستند.

در این ساختار اغلب از طریق تیم‌های اسکرام، تیم‌های کوچک، می‌توانند مشکلات را حل کنند و بدون حضور شخص ثالث تصمیم‌گیری کنند.

اعضای تیم مسئول مدیریت حجم کاری خود هستند و کنترل کاملی بر پروژه دارند و سازمان‌های تیم محور با رسمیت کم و انعطاف‌پذیری بالا متمایز می‌شوند.

این ساختار برای سازمان‌ها و تولیدکنندگان جهانی به‌خوبی کار می‌کند و برای شرکت‌هایی که انعطاف‌پذیری، نوآوری و واکنش سریع به تغییرات بازار را در اولویت قرار می‌دهند، مانند استارت‌آپ‌های فناوری یا آژانس‌های خلاق، جایی که همکاری و کارگروهی ضروری است، مناسب می‌باشند.

1) مزایای ساختار سازمانی مبتنی بر تیم

  • باعث رشد و نوآوری می‌شود.
  • حرکات شغلی جانبی را ترویج می‌کند.
  • تجربیات را در بخش‌ها و تیم‌ها ارائه می‌دهد.
  • به تجربه بیش از سابقه اهمیت داده می‌شود.
  • تأکید کمتر بر مدیریت دارد.
  • حرکات جانبی را تشویق می‌کند.
  • چابک‌تر است و به‌خوبی با مدل‌های اسکرام مطابقت دارد.

2) معایب ساختار تیم محور

  • هیچ مرجع روشنی وجود ندارد.
  • رشد مسیر شغلی مشخص نیست.
  • رسمی نشده است.

5-3# ساختار شبکه

ساختار شبکه

ساختار شبکه بسیار فراتر از ساختار داخلی شرکت شما است.

این عمل پیوستن به تلاش‌های دو یا چند سازمان برای ارائه یک محصول یا خدمات است.

به طور معمول، یک سازمان شبکه، پیمانکاران یا فروشندگان مستقل را برای تکمیل کار برون‌سپاری می‌کند.

در انواع ساختار سازمانی شبکه‌ای، تیم‌ها از کارمندان تمام‌وقت و همچنین متخصصان آزاد ساخته می‌شوند و به‌ این‌ ترتیب، کارگران داخلی می‌توانند بیشتر وقت خود را بر روی کاری که در آن تخصص دارند، صرف کنند.

چنین رویکردی به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا با تغییرات بازار سازگار شوند و مهارت‌های موردنیاز خود را به‌سرعت به دست آورند و کار با افرادی که در فرهنگ شرکت شما ادغام نشده‌اند منجر به رسمیت کمتر و چابکی بالاتر می‌شود.

ساختار شبکه برای شرکت‌هایی که فعالیت‌های تجاری را برون‌سپاری می‌کنند و به شرکای خارجی متکی هستند، مانند کسب‌وکارهایی با زنجیره‌های تأمین گسترده و حق رأی‌دادن یا شرکت‌هایی که بر شایستگی‌های اصلی تمرکز می‌کنند و درعین‌حال از شراکت برای سایر عملیات استفاده می‌کنند، مناسب است.

1) مزایای ساختار شبکه

  • چابکی و انعطاف سازمانی را ارتقا می‌دهد.
  • همکاری بین کارکنان را تقویت می‌کند.
  • درک بهتری از صنعت، محصولات و مشتریان ایجاد می‌کند.
  • شبکه‌ای از روابط مرتبط با کار ایجاد می‌کند.
  • مهارت‌های بسیار تخصصی را در کارکنان ایجاد می‌کند.

2) معایب ساختار شبکه

  • فوق‌العاده پیچیده و درهم می‌تواند باشد.
  • رسمیت کمتری دارد.
  • گردش مالی بالایی دارد.
  • احساس نابرابری بین کارمندان تمام‌وقت، پیمانکاران و کارگران آزاد وجود دارد.
  • دشوار است بدانیم چه کسی تأیید نهایی را دارد.

6-3# ساختار سلسله‌مراتبی

ساختار سلسله‌مراتبی

ساختار سلسله‌مراتبی رایج‌ترین انواع ساختار سازمانی است.

این ساختار هرمی‌شکل از یک زنجیره فرمان مستقیم از بالا (مدیرعامل) پیروی می‌کند و از طریق تیم‌های فردی و کارمندان سطح ابتدایی در نمودار سازمانی جریان دارد.

زنجیره فرماندهی از C-suite به مدیریت ارشد تا رهبران تیم و کارمندان سطح پایین می‌رود.

بالاترین سطح اجرایی (معمولاً مدیرعامل) بیشترین قدرت و اختیار را در فرایند تصمیم‌گیری دارد.

سلسله‌مراتب شرکت، جایی برای به چالش کشیدن اختیارات مدیران باقی نمی‌گذارد که گاهی اوقات می‌تواند چیز خوبی باشد.

از سوی دیگر، یک ساختار سلسله‌مراتبی، تصمیم‌گیری را کند می‌کند و ممکن است به روحیه کارکنان آسیب برساند و رهبری ضعیف – یا حتی یک مدیرعامل بد – می‌تواند منجر به سقوط یک سازمان با ساختار سلسله‌مراتبی شود.

انواع ساختار سلسله‌مراتبی برای سازمان‌های سنتی و باثبات با خطوط اختیاری روشن و نیاز به یکنواختی و کنترل مناسب است.

به‌ عنوان‌ مثال می‌توان به سازمان‌های دولتی، شرکت‌های بزرگ یا سازمان‌های نظامی اشاره کرد.

1) مزایای ساختار سلسله‌ مراتبی

  • زنجیره فرمان آشکار می‌باشد.
  • ساختار گزارش‌دهی و مسئولیت‌های فردی به‌وضوح تعریف شده است.
  • مسیر رشد شغلی را مشخص می‌کند.
  • مهارت‌ها و تخصص‌های خاص را ایجاد می‌کند.

2) معایب ساختار سلسله‌مراتبی

  • بوروکراسی، فرایندها و تشریفات اداری، نوآوری را کند می‌کند.
  • در برابر تغییر مقاوم‌تر است.
  • کارمندان بر روی اهداف بخش و شاخص‌های کلیدی عملکرد تمرکز می‌کنند تا آنچه برای شرکت مهم است.
  • کارمندان در پایین ساختار سازمان احساس می‌کنند که تأثیری ندارند.
  • احساس اینکه جایی برای به چالش کشیدن قدرت وجود ندارد.

7-3# ساختار سازمانی مسطح

ساختار سازمانی مسطح

به دلیل ماهیت ساده، یک ساختار سازمانی مسطح که به آن «فلاترکی» یا ساختار افقی نیز گفته می‌شود، معمولاً توسط کسب و کارهای کوچک و استارت‌آپ‌ها استفاده می‌شود.

سازمان‌ها اغلب با یک ساختار مسطح شروع می‌کنند و سپس در اواخر بلوغ خود به نوع دیگری از ساختار سازمانی منتقل می‌شوند.

در یک ساختار سازمانی مسطح، تعداد کمی از مدیران میانی بین کارکنان و مدیران ارشد وجود دارد.

این ساختار به نظارت کمتری نیاز دارد، مشارکت کارکنان را افزایش می‌دهد و اعتماد را در محل کار افزایش می‌دهد.

این نوع برای شرکت‌های کوچک‌تر و استارت‌آپ‌هایی که به تصمیم‌گیری سریع‌تر و فرهنگ مشارکتی نیاز دارند، نوآوری و انعطاف‌پذیری را تسریع می‌کنند، بهترین می‌باشد.

1) مزایای یک ساختار مسطح

  • مسئولیت بیشتر برای کارکنان ایجاد می‌شود.
  • ارتباط باز است.
  • اجرای تغییر و بهبود سریع اتفاق می‌افتد.
  • به سازگاری، انعطاف‌پذیری و نوآوری پاداش می‌دهد.

2) معایب ساختار مسطح

  • مقیاس‌پذیر نیست.
  • اغلب منجر به سردرگمی می‌شود؛ زیرا کارکنان فاقد یک سرپرست یا مدیر واضح هستند.
  • برای تصمیم‌گیری به یک فرد متکی است.
  • منجر به کارمندانی با مهارت‌های تعمیم‌یافته با فقدان تخصص می‌شود.
  • حفظ زمانی که سازمان‌ها شروع به مقیاس‌شدن می‌کنند دشوار است.

نتیجه‌گیری

ساختار سازمانی نقش اساسی در موفقیت و پایداری آن سازمان دارد.

انواع ساختار سازمانی چیزی بیش از یک سلسله‌مراتب یا زنجیره‌ای از فرمان‌ها را فراهم می‌کنند.

آن‌ها فرهنگ را شکل می‌دهند، بر فرایندهای تصمیم‌گیری تأثیر می‌گذارند و کارایی عملیاتی را هدایت می‌کنند.

از مدل سلسله‌مراتبی سنتی که از وضوح و اقتدار صحبت می‌کند تا ساختار مسطح یا ماتریسی معاصری که بر چابکی و همکاری تأکید دارند، هر ساختار دارای نقاط قوت و چالش‌های منحصربه‌فرد خود است.

یک چیز کاملاً واضح است؛ هیچ‌چیزی برای همه وجود ندارد. ساختار بهینه برای هر سازمان به اهداف خاص آن، صنعتی که در آن فعالیت می‌کند، مقیاس آن و چالش‌هایی که با آن مواجه است بستگی دارد و همانطور که دنیای تجارت با پیشرفت‌های تکنولوژیکی و تغییر پویایی بازار به تکامل خود ادامه می‌دهد، ماهیت و طراحی ساختار سازمانی نیز تغییر خواهد کرد.

درباره نویسنده : معصومه آذری

معصومه آذری
معصومه آذری کارشناسی ارشد مهندسی برق هستم. علاقه‌مند به مطالعه و یادگیری در حوزه فنی و فناوری‌های نوین.

نظرتون درباره این مقاله چیه؟
ما رو راهنمایی کنید تا اون رو کامل تر کنیم و نواقصش رو رفع کنیم.
توی بخش دیدگاه ها منتظر پیشنهادهای فوق العاده شما هستیم.

ارسال دیدگاه