تفاوت های TQM و استانداردهای ISO از موضوعات کلیدی در مدیریت کیفیت هستند.
هرچند هر دو با هدف ارتقای کیفیت و جلب رضایت مشتری شکل گرفتهاند؛ اما رویکرد آنها متفاوت است.
TQM بیشتر یک فرهنگ و نگرش سازمانی برای بهبود مستمر است، در حالی که ISO مجموعهای از استانداردهای مدون و قابل ارزیابی محسوب میشود.
در این مقاله به بررسی تفاوت های TQM و استانداردهای ISO، جدول تفاوتهای TQM و استانداردهای ISO و رابطه و شباهت بین TQM و استانداردهای ISO خواهیم پرداخت.
1# تفاوت های TQM و استانداردهای ISO
در این بخش به منظور بررسی تفاوت های TQM و استانداردهای ISO به بررسی تعریف، ویژگیها و مزایای TQM و استانداردهای ISO خواهیم پرداخت.
1-1# مدیریت کیفیت جامع (TQM) چیست؟
مدیریت کیفیت جامع (Total Quality Management) یک فلسفه سازمانی و فرهنگی است که بر این باور استوار است که کیفیت باید در تمامی بخشهای سازمان، در تمامی فرایندها و توسط همه کارکنان رعایت شود.
TQM یک چارچوب مدیریتی است که به سازمانها کمک میکند تا با تمرکز بر بهبود کیفیت کلی، به موفقیت بلندمدت دست یابند.
این فرآیند مستلزم تعهد همه اعضای شرکت، از کارمندان گرفته تا مدیران ارشد اجرایی است.
این امر سبب رضایت مشتری و رشد پایدار میشود.
علاوه بر این، TQM بر بهبود مستمر فرآیندهای داخلی تمرکز دارد و در نتیجه کیفیت محصولات و خدمات را ارتقا میدهد.
تصمیم گیری مبتنی بر داده، کسب و کارها را در شناسایی سریع حوزههای بهبود و ردیابی مؤثر نتایج یاری میکند.
TQM با کمک به شرکتها برای حفظ رقابت، به آنها سود میرساند.
TQM از سیستمهای یکپارچه کسب و کار پشتیبانی میکند و به بخشهای مختلف اجازه میدهد تا با استفاده از دادهها و ابزارهای مشترک برای نتایج بهتر با یکدیگر همکاری کنند.
این تلاشها اغلب توسط تیمهای چند وظیفه ای هدایت میشوند که شامل کارکنانی از بخشهای مختلف هستند که برای رسیدن به اهداف مشترک با هم، کار میکنند.
با گذشت زمان، این روش هنگامی که تصمیم گیری مبتنی بر داده در عملیات روزانه ادغام میشود، قدرتمندتر نیز میشود.
علاوه بر این، چندین اصل کلیدی وجود دارد که شرکتها باید برای ایجاد استاندارد مدیریت کیفیت جامع از آنها پیروی کنند.
به منظور بررسی بهتر تفاوت های TQM و استانداردهای ISO در ادامه ویژگیها و مزایای TQM را بررسی میکنیم.
1) ویژگیهای اصلی TQM
مدیریت کیفیت جامع بر اولویت دادن به مشتریان تمرکز دارد.
این رویکرد به شرکتها کمک میکند تا به صورت مداوم بهبود یابند و برای فراتر رفتن از انتظارات مشتری سخت تلاش کنند.
اصول زیر، کسب و کار شما را در اجرای این رویکرد ساختاریافته راهنمایی خواهد کرد:
- تمرکز بر مشتری: مشتری در مورد کیفیت واقعی یک محصول یا خدمات تصمیم میگیرد.
ما باید برای نظرات آنها ارزش قائل شویم، زیرا آنها درک ما را از نیازهای مشتری افزایش میدهند.
بنابراین، هدف شرکت برآورده کردن نیازهای آنها و فراتر رفتن از انتظارات آنها است. - مشارکت کارکنان: همه کارکنان باید به نحوی در فرآیند بهبود کیفیت سازمان شرکت کنند.
از کارکنان جزئی گرفته تا مدیران ارشد، همه در این فرآیند سهیم بوده و اهمیت دارند.
علاوه بر این، باید آموزش مناسب را انجام داده و منابع لازم را برای اطمینان از اتمام به موقع وظایف فراهم کرد.
وقتی همه کارکنان از اصول مدیریت کیفیت جامع پیروی میکنند، کل سازمان کارآمدتر و پربارتر خواهد شد. - تمرکز بر فرآیند: مدیریت کیفیت جامع (TQM) بر توسعه یک رویکرد قوی فرآیند محور تمرکز دارد.
ما باید فرآیندها را به صورت کامل از نظر هرگونه ضعف بررسی کنیم.
این فرآیند به ارائه نتایج بهتر ختم میشود. - سیستم مدیریت کیفیت یکپارچه: فرآیند بهبود کیفیت با استفاده از یک سیستم مدیریت کیفیت (QMS) برنامه ریزی شده و فعال، در هر بخش از شرکت نهادینه شده است.
- رویکرد استراتژیک: برای دستیابی به اهداف کسب و کار، یک برنامه و رویکرد مناسب مبتنی بر بهبود کیفیت تدوین کنید.
- بهبود مستمر: همیشه جای پیشرفت وجود دارد.
بنابراین، مدیریت کیفیت جامع بر بهبود مستمر با توجه به روندهای متغیر بازار تمرکز دارد. - تصمیم گیری مبتنی بر داده: استفاده از دادهها برای اطمینان از تصمیم گیری مبتنی بر واقعیت و دقیق نیز بسیار حائز اهمیت است.
بنابراین، باید دادههای باکیفیت را جمع آوری، مستندسازی و تجزیه و تحلیل کرد.
اصول مدیریت کیفیت جامع، استفاده از دادههای واقعی را برای حل مشکلات و بهبود عملیات تشویق میکند. - ارتباطات: باید ارتباطات مؤثر و یکپارچه را تضمین کرد.
ارتباط شفاف اطلاعات، روشها و جدول زمانی، همه را در جریان امور قرار میدهد.
علاوه بر این، به ایجاد اعتماد و روحیه در کارکنان کمک کرده و مشکلات را سریعتر حل میکند.
2) مزایای TQM
- افزایش رضایت مشتریان
- بهبود روحیه کارکنان از طریق مشارکت در تصمیم گیری
- کاهش خطاها و ضایعات موجود
- ایجاد فرهنگ یادگیری و نوآوری در سازمان
2-1# استانداردهای ISO با تمرکز بر ISO 9001 چیست؟
سازمان بین المللی استاندارد سازی (ISO) مجموعهای از استانداردها را در زمینههای مختلف ارائه میکند.
خانواده استانداردهای ISO 9000 به مدیریت کیفیت اختصاص دارد و مهمترین آن ISO 9001 است که الزامات یک سیستم مدیریت کیفیت (QMS) را مشخص میکند.
علاوه بر این، نسخه ۲۰۱۵ سیستم مدیریت کیفیت، چندین مؤلفه کلیدی را برجسته میکند.
این مؤلفهها شامل چرخه:
- برنامه ریزی
- اجرا
- بررسی
- اقدام
بوده و برای رویکردهای مبتنی بر ریسک و مستندسازی مناسب هستند.
برای روشن شدن موضوع، رویکرد میتواند PDCA شرکتها را در بهبود مستمر راهنمایی کند، در حالی که تفکر مبتنی بر ریسک به آنها کمک میکند تا مشکلات را در مراحل اولیه برطرف کنند.
علاوه بر این، مستندسازی واضح برای ثبات و شفافیت در عملیات تجاری بسیار مورد نیاز است.
اخذ گواهینامه ISO 9001 نشان میدهد که شرکت شما متعهد به تضمین کیفیت است.
هفت اصل مدیریت کیفیت ISO 9001 شامل تمرکز بر موارد زیر است:
- مشتری
- رهبری
- مشارکت کارکنان
- رویکرد فرآیندی
- بهبود
- تصمیم گیری
- مدیریت روابط
علاوه بر این، این اصول به شرکتها کمک میکند تا نتایج بهتری ارائه دهند، مشتریان را راضی کنند و عملکرد کلی را بهبود بخشند.
این استاندارد نشان میدهد که یک شرکت میتواند به شکل مداوم محصولات و خدماتی را ارائه دهد که نیازهای مشتری و الزامات نظارتی را برآورده میکند.
سازمانها از استاندارد ISO 9001 استفاده میکنند؛ زیرا الزامات یک سیستم مدیریت کیفیت مؤثر را مشخص میکند تا بتوانند موارد زیر را ارائه دهند:
- راه اندازی سیستم مدیریت کیفیت
- جلب رضایت مشتریان، کارکنان و مدیریت
- بهبود فرآیندهای خود به صورت مداوم
- کاهش هزینهها
به منظور بررسی تفاوتهای TQM و استانداردهای ISO در این بخش به بررسی ویژگیها و مزایای ISO خواهیم پرداخت.
1) ویژگیهای اصلی ISO 9001
- چارچوب رسمی: شامل الزامات مشخصی است که سازمان باید آنها را برآورده کند.
- مستندسازی: تأکید زیادی بر رویهها، دستورالعملها و سوابق دارد تا کیفیت آن قابل اثبات باشد.
- قابلیت ممیزی: سازمانهای خارجی میتوانند سیستم کیفیت سازمان را بررسی کرده و در صورت انطباق، گواهی صادر کنند.
- بهبود مستمر: هرچند ISO بیشتر ساختاری است؛ اما در نسخههای جدید بر بهبود مستمر نیز تأکید شده است.
- تفکر مبتنی بر ریسک: ISO 9001:2015 سازمانها را موظف میکند ریسکها و فرصتها را نیز در طراحی سیستم مدیریت کیفیت در نظر بگیرند.
2) مزایای ISO
- کسب گواهینامه رسمی و اعتبار بین المللی
- افزایش اعتماد مشتریان و ذینفعان
- ایجاد نظم و ساختار در فرآیندها
- کمک به منظور ورود به بازارهای جهانی و رقابت بین المللی
2# تفاوت های TQM و استانداردهای ISO از جوانب مختلف
تفاوت های TQM و استانداردهای ISO را میتوان از جنبههای مختلف بررسی کرد.
1-2# ماهیت و فلسفه وجودی
تفاوت های TQM و استانداردهای ISO از نظر ماهیت و فلسفه وجودی عبارت است از:
- TQM یک فلسفه مدیریتی است.
به عبارت دیگر، مجموعهای از ارزشها، باورها و شیوههای فکری برای هدایت سازمان به سمت کیفیت بهتر است.
این فلسفه الزام قانونی یا بین المللی ندارد و بیشتر بر تغییر نگرشها و فرهنگ سازمانی تأکید دارد. - ISO یک استاندارد رسمی و بین المللی است که به صورت مستند منتشر شده و الزامات مشخص و قابل ممیزی دارد.
این استاندارد توسط سازمان بین المللی استانداردسازی تدوین شده و جنبه رسمیت و اعتبار جهانی دارد.
به عنوان مثال یک شرکت تولیدی در ایران اگر TQM را پیاده کند، هدفش این است که فرهنگ کیفیت در همه کارکنان نهادینه شود؛ اما اگر ISO 9001 را پیاده کند، هدف اصلی آن گرفتن یک گواهینامه معتبر بین المللی است تا به بازار صادرات وارد شود.
2-2# تمرکز اصلی
تمرکز اصلی در بررسی تفاوت های TQM و استانداردهای ISO به صورت زیر است:
- TQM تمرکز اصلی را بر رضایت مشتری، بهبود مستمر و مشارکت کارکنان میگذارد.
در واقع، کیفیت نه فقط یک هدف کوتاه مدت بلکه یک مسیر بی پایان است. - ISO تمرکز اصلی را بر انطباق با الزامات استانداردها و ایجاد چارچوبی مدون قرار میدهد تا سازمان بتواند، قابلیتهای خود را در مدیریت کیفیت نشان دهد.
به عنوان مثال در یک رستوران:
- با TQM همه کارکنان در جلسات کیفیت شرکت کرده و پیشنهادهایی برای بهبود غذا و خدمات ارائه میدهند.
- با ISO 9001 رستوران باید رویهها و استانداردهای بهداشتی و خدماتی را مکتوب کند تا هنگام ممیزی قابل اثبات باشد.
3-2# رویکرد مستندسازی
تفاوتهای TQM و استانداردهای ISOاز منظر رویکرد مستندسازی عبارت است از:
- TQM اهمیت مستندسازی را انکار نمیکند؛ اما آن را محور کار نمیداند. بیشتر تمرکز روی رفتار و فرهنگ سازمانی است.
یعنی کیفیت باید در رفتار روزمره کارکنان دیده شود، نه فقط روی کاغذ. - ISO بدون مستندسازی عملاً وجود ندارد.
همه فرایندها، دستورالعملها و سوابق باید مکتوب باشند تا در ممیزیهای داخلی و خارجی بررسی شوند.
به عنوان مثال در یک تولیدی پوشاک:
- با TQM یک خیاط میتواند پیشنهاد بدهد، دوخت لباس به شیوه دیگری انجام شود تا کیفیت بهتر شود، حتی اگر رویه مستند نشده باشد.
- در ISO باید هر تغییر در دوخت ثبت و در سوابق نگهداری شود تا در ممیزی آینده نشان داده شود.
4-2# نقش کارکنان
- TQM همه کارکنان از مدیرعامل تا پایین ترین سطح درگیر هستند.
هر فرد نقش مستقیم در بهبود کیفیت دارد و نظرش اهمیت دارد.
این مشارکت باعث ایجاد انگیزه و تعلق سازمانی میشود. - ISO کارکنان باید مطابق دستورالعملهای مدون کار کنند؛ تمرکز بیشتر روی انطباق است تا مشارکت خلاقانه.
به عنوان مثال در یک کارخانه قطعه سازی:
- با TQM کارگر خط تولید میتواند ایدهای بدهد که یک مرحله تولید سادهتر شود.
- با ISO همان کارگر باید دقیقاً طبق دستورالعملها عمل کند و کمتر حق تغییر خودسرانه دارد.
5-2# رویکرد به بهبود
- TQM بهبود یک فرایند دائمی است؛ حتی اگر امروز بهترین باشید، باز هم باید بهتر شوید.
ابزارهایی مثل کایزن، شش سیگما و چرخه دمینگ (PDCA) در TQM نقش کلیدی دارند. - در ISO بهبود هم وجود دارد؛ اما به عنوان یکی از بندهای استاندارد.
تمرکز اصلی روی حفظ انطباق و جلوگیری از انحراف است.
به عنوان مثال در یک بیمارستان:
- با TQM پرستاران و پزشکان مرتباً ایدههایی برای کوتاهتر کردن زمان انتظار بیماران ارائه میدهند.
- با ISO بیمارستان باید مطمئن شود که تمام سوابق بیماران، داروها و فرایندها دقیقاً طبق رویههای مدون ثبت شدهاند.
6-2# ابزارهای سنجش
- TQM ابزارهای کیفی و آماری برای تحلیل مشکلات و یافتن ریشهها است.
- ISO ابزار اصلی سنجش ممیزی داخلی و خارجی است.
ممیزی بررسی میکند که آیا سازمان الزامات استاندارد را رعایت کرده است یا خیر.
به عنوان مثال:
- یک شرکت نرم افزاری با TQM مشکلات کاربران را با استفاده از تحلیل داده و نمودار پارتو بررسی کرده و اولویتها را مشخص میکند.
- همان شرکت با ISO باید نشان دهد که رویه مشخصی برای پشتیبانی کاربران دارد و همه شکایات، ثبت و پیگیری شدهاند.
7-2# پیاده سازی
- ISO سازمانها میتوانند برای استانداردهای ISO گواهینامه بگیرند که شامل برآورده کردن معیارهای خاص و انجام ممیزی توسط نهادهای خارجی است.
- TQMپیاده سازی، بیشتر مربوط به تغییر فرهنگی و شیوههای بهبود مستمر در سازمان است و مانند ISO، گواهینامه رسمی ندارد.
3# جدول تفاوتهای TQM و استانداردهای ISO
جدول تفاوتهای TQM و استانداردهای ISO را در ادامه بررسی خواهیم کرد.
جنبه | TQM | ISO 9001 |
ماهیت | فلسفه و فرهنگ سازمانی | استاندارد رسمی و بین المللی |
تمرکز | رضایت مشتری، بهبود مستمر، مشارکت کارکنان | مستندسازی، انطباق با الزامات، قابلیت ممیزی |
مستندسازی | کمتر، بیشتر روی فرهنگ | بسیار زیاد و الزامی |
نقش کارکنان | فعال، خلاق، مشارکتی | تابع دستورالعملها |
بهبود | فرآیند دائمی، بدون نقطه پایان | به عنوان بخشی از الزامات استاندارد |
ابزارها | ابزارهای آماری و مدیریتی | ممیزیهای داخلی و خارجی |
نتیجه نهایی | تغییر پایدار در فرهنگ کیفیت | گواهینامه و اعتبار رسمی |
4# رابطه TQM و استانداردهای ISO
علاوه بر بررسی تفاوت های TQM و استانداردهای ISO بهتر است ارتباط بین آنها را نیز بررسی کنیم:
- ماهیت مکمل: اصول مدیریت کیفیت جامع میتوانند با تقویت فرهنگ کیفیت محور، به سازمانها در اجرای مؤثر استانداردهای ISO کمک کنند.
برعکس، گواهینامه ISO میتواند چارچوبی ساختار یافته ارائه دهد که از ابتکارات مدیریت کیفیت جامع پشتیبانی کند. - بهبود مستمر: هر دو بر اهمیت بهبود مستمر تأکید دارند.
استانداردهای ایزو اغلب سازمانها را به اتخاذ چرخه برنامه ریزی، انجام، بررسی و اقدام (PDCA) تشویق میکنند، که این نیز یک اصل اساسی TQM است. - تمرکز بر مشتری: هر دو رویکرد، رضایت مشتری را در اولویت قرار میدهند، اگرچه مدیریت کیفیت جامع (TQM) تأکید بیشتری بر درک نیازهای مشتری و مشارکت همه کارکنان در این فرآیند دارد.
- ترتیب منطقی پیاده سازی: اغلب سازمانها ترجیح میدهند ابتدا استاندارد ISO 9001 را پیاده کنند و پس از آن به سمت TQM بروند.
علت این انتخاب:- ISO 9001 به سازمان کمک میکند که یک زیرساخت اولیه برای مدیریت کیفیت بسازد.
- این زیرساخت شامل مستندسازی، تعریف فرآیندها، تعیین مسئولیتها و همچنین ایجاد یک چرخه کنترلی است.
- زمانی که این چارچوب شکل گرفت، سازمان میتواند به تدریج به سمت فلسفه TQM حرکت کند که بیشتر بر تغییر فرهنگ سازمانی و مشارکت عمیق کارکنان تاکید دارد.
به بیان ساده:
- ISO مثل اسکلت یک ساختمان است؛ بدون آن چیزی شکل نمیگیرد.
- TQM مثل روح و فرهنگ زندگی در آن ساختمان است؛ باعث پویایی و رشد میشود.
- ISO نقطه شروع است:
- سهولت پذیرش بیرونی: مشتریان، دولتها و بازارهای بین المللی بیشتر به گواهینامهها توجه میکنند تا فلسفههای مدیریتی.
داشتن ISO 9001 نشانهای از نظم و انطباق است. - ساختاردهی به سازمان: در بسیاری از کسب و کارها فرآیندها پراکنده و نامنظم هستند.
ISO سازمان را وادار میکند که فرآیندها را تعریف، مستند و کنترل کند. - ایجاد اعتماد اولیه: حتی اگر فرهنگ کیفیت هنوز نهادینه نشده باشد، ISO به مشتریان اطمینان میدهد که سازمان، حداقل استانداردهای پایه کیفیت را رعایت و تأمین میکند.
- سهولت پذیرش بیرونی: مشتریان، دولتها و بازارهای بین المللی بیشتر به گواهینامهها توجه میکنند تا فلسفههای مدیریتی.
- TQM مرحله تکامل است:
- فراتر رفتن از الزامات ISO :ISO فقط حداقلها را مشخص میکند؛ اما TQM فراتر از آن میرود و کیفیت را به یک ارزش پایدار و فرهنگ سازمانی تبدیل میکند.
- مشارکت واقعی کارکنان: در ISO کارکنان بیشتر پیرو رویهها هستند؛ اما در TQM همه درگیر ایجاد و بهبود رویهها میشوند.
- پایداری در بلندمدت: سازمانهایی که تنها به ISO اکتفا میکنند، ممکن است کیفیت آنها سطحی بماند؛ اما سازمانهایی که TQM را به عنوان مرحله بعدی انتخاب میکنند، کیفیت را درونی و پایدار میسازند.
- مکمل بودن ISO و ISO :TQM و TQM را نباید به عنوان رقیب دید؛ بلکه باید آنها را مکمل دانست:
- ISO چارچوب و نظم اولیه میدهد.
- TQM روح بهبود و فرهنگ مشارکتی میبخشد.
- مدل پل ارتباطی بین ISO و TQM: میتوان این رابطه را به صورت یک پل در نظر گرفت:
- گام اول ISO
- نظم، مستندات، انطباق با الزامات
- تمرکز روی چه کار میکنیم و آیا مطابق استاندارد هستیم یا نه؟
- گام دوم TQM
- تغییر فرهنگ، مشارکت کارکنان، بهبود مستمر
- تمرکز روی چطور میتوانیم بهتر شویم و چطور کیفیت را پایدار کنیم؟
- گام اول ISO
5# شباهت TQM و استانداردهای ISO
پس از بررسی تفاوت های TQM و استانداردهای ISO و ارتباط بین آنها، شباهت TQM و استانداردهای ISO را بررسی خواهیم کرد:
1-5# تمرکز محوری بر مشتری
هر دو رویکرد مشتری را در مرکز قرار میدهند؛ در ISO این اصل به صورت رسمی با عنوان Customer focus جزو ۷ اصل مدیریت کیفیت آمده و در TQM نیز هدفِ موفقیت بلندمدت از مسیر رضایت مشتری تعریف میشود.
2-5# تعهد و رهبری مدیریت ارشد
بدون پشتیبانی مدیریت ارشد، ISO و TQM کار نمیکند.
ISO اصل Leadership را تصریح میکند؛ در TQM، آموزههای دمینگ (۱۴ اصل) بر رهبری و ثبات هدف تأکید دارند.
3-5# مشارکت و توانمندسازی کارکنان
ISO اصل Engagement of people یا مشارکت افراد را مطرح میکند؛ TQM نیز درگیرسازی همه را قلب رویکرد میداند.
هر دو روی مهارت، آگاهی و اختیار متناسب برای بهبود حساب باز میکنند.
4-5# نگاه فرآیندی به کار
ISO 9001 به صراحت Process approach یا رویکرد فرآیندی را الزام و با چرخه PDCA اجرا میکند؛ TQM نیز فرآیند محور است و بهینه سازی جریان کار را محور بهبود در نظر میگیرد.
5-5# بهبود مستمر
هر دو، بهبود را یک چرخه دائمی میدانند؛ ISO با PDCA و بندهای بهبود و TQM با کایزن و یادگیری پیوسته.
6-5# تصمیم گیری مبتنی بر شواهد و داده
ISO اصل Evidence-based decision making یا تصمیم گیری مبتنی بر داده را به صورت صریح در خود جای داده است؛ TQM نیز از روشهای آماری، دادههای فرآیندی و شاخصها برای تحلیل ریشه ای استفاده میکند.
7-5# مدیریت رابطه با ذینفعان و تأمین کنندگان
در ISO این اصل به روابط پایدار با شریکان و تأمین کنندگان میپردازد؛ TQM نیز شراکت برد – برد در زنجیره تأمین را حیاتی میداند.
8-5# سنجش رضایت و صدای مشتری
ISO 9001 اندازه گیری رضایت مشتری و پایش بازخورد را جزئی از الزامات سیستم میداند؛ TQM هم سازوکار صدای مشتری را در متن کار مینشاند.
9-5# هم راستاسازی با اهداف سازمانی
ISO 9000، بر همراستایی با اهداف و مشارکت مدیریت تاکید دارد؛ TQM نیز کیفیت را در استراتژی کسب و کار ادغام میکند. در نتیجه کیفیت، ابزارِ رسیدن به اهداف است نه پروژهای جدا.
10-5# سازگاری با روشهای بهبود
ISO و TQM هر دو با روشهای بهبود فرآیندی سازگار بوده و مکمل یکدیگر هستند.
11-5# پیشگیری به جای درمان
ISO 9001 تفکر مبتنی بر ریسک را برای پیشگیری از مشکلات گنجاند؛ در TQM نیز تمرکز بر پیشگیریِ خطا و کاهش نوسان است.
12-5# زبان و چارچوب مشترک برای کیفیت
ISO زبان مشترکی از مفاهیم و واژگان کیفیت خانواده ISO 9000 فراهم میکند؛ TQMهم اصول و واژگان جا افتاده ای دارد و کنار هم، زبان و فرهنگ مشترک میسازند.
13-5# قابلیت هم افزایی عملی
گزارشها و مراجع حرفه ای تأکید دارند، TQM و ISO رقیب نیستند؛ ترکیب چارچوب رسمی ISO با فرهنگ بهبود TQM بیشترین بازده را خواهد داشت.
نظرتون درباره این مقاله چیه؟
ما رو راهنمایی کنید تا اون رو کامل تر کنیم و نواقصش رو رفع کنیم.
توی بخش دیدگاه ها منتظر پیشنهادهای فوق العاده شما هستیم.